5 مهارت هوش هیجانی موثر در موفقیت زندگی

  • زمان تقریبی مطالعه 5 دقیقه
  • 6547

 

اکثر افراد فکر می‌کنند برای رسیدن به موفقیت در زندگی و شغل باید از ضریب هوشی بالایی برخوردار باشند غافل از آنکه ضریب هوشی (IQ) Intelligence Quotient بخش کوچکی در موفقیت آن‌ها دارد و بیشترین بخش موفقیت مربوط به هوش هیجانی (EQ) Emotional Intelligence می‌باشد. به همین دلیل باید مهارت‌های هوش هیجانی را برای درک بهتر، همدلی و مذاکره با افراد دیگر پرورش دهید در غیر این صورت به موفقیتی که مد نظرتان است نمی‌رسید.

هوش هیجانی

هوش هیجانی چیست؟

می‌توان هوش هیجانی یا عاطفی را این گونه تعریف کرد: به توانایی نظارت بر احساسات خود و احساسات دیگران گفته می‌شود تا بتوان احساسات مختلف افراد را کاملا درست تشخیص داد. با استفاده از این اطلاعات می‌توانید فکر و رفتار را هدایت کنید و تاثیر خود را بر دیگران ببینید. هوش هیجانی در واقع همان چیزی است که در هنگام همدردی با همکاران انجام می‌دهید.

هوش هیجانی مکالمات عمیق در روابط با دیگران است؛ به گونه‌ای که این امکان را می‌دهد تا با ارتباط برقرار کردن با دیگران خودتان را بهتر بشناسید و از این طریق زندگی معتبرتر، سالم و شادتری داشته باشید. انواع مختلف هوش وجود دارد که ما به یکی از آن‌ها می‌پردازیم و جالب است بدانید این هوش‌ها درکنار اینکه به یکدیگر مرتبط هستند تفاوت‌های چشمگیری نیز در بین آن‌ها وجود دارد، در ادامه به پنج مهارت اصلی هوش هیجانی که توسط محققان شناسایی شده است، می‌پردازیم.

 

بیشتر بدانید: هوش هیجانی چه اهمیتی دارد؟ 7 روش فوق العاده برای تقویت این مهارت

 

هوش هیجانی چیست

اینفوگرافیک پنج مهارت اصلی هوش هیجانی

 

1 - خود آگاهی

خود آگاهی در هوش هیجانی به معنی توانایی تشخیص احساسات است و برای توسعه خودآگاهی به تنظیم احساسات واقعی خود نیاز دارید؛ بنابراین با ارزیابی احساسات خود می‌توانید آن را مدیریت نمایید. دو عنصر خود آگاهی که در مدیریت آن اثر بخش می‌باشد.

  • آگاهی عاطفی: داشتن توانایی در تشخیص احساسات خود و تاثیر آن‌ها بر دیگران
  • اعتماد به نفس: در مورد ارزش و توانایی‌های خود اطمینان حاصل کنید.

2 - خود تنظیم

در زمان تجربه انواع احساسات مثبت و منفی، ممکن است فکر کنید آن‌ها کنترل کمی بر روی شما دارند، اما این گونه نیست و می‌توانید با انجام تکنیک‌هایی احساسات منفی مثل عصبانیت، اضطراب یا افسردگی را کاهش دهید؛ این تکنیک‌ها شامل تغییر وضعیت بدنی، پیاده روی طولانی، دعا و ... است که باعث تنظیم احساسات می‌شوند. در زیر به موارد خود تنظیم اشاره می‌کنیم.

  • خود کنترلی: باید بتوانید تناقضات مخرب درون خود را کنترل کنید.
  • امانت: استاندارد‌های صداقت را حفظ نمایید.
  • وجدان کاری: مسئولیت کار خود را بر عهده بگیرید.
  • تطبیق پذیر: نسبت به مسائل انعطاف پذیر باشید و تغییر نمایید.
  • نوآوری: ایده جدید خلق کنید.

 

3 - انگیزه

برای ایجاد انگیزه در رسیدن به اهداف خود باید در ابتدا اهداف را به درستی مشخص و سپس دلیل نیاز خود نسبت به انجام آن‌ها را شرح دهید. سعی نمایید نسبت به اهداف، نگرش مثبت داشته باشید، احتمالا ممکن است ذهنتان تمایل بیشتری نسبت به نگرش منفی تا نگرش مثبت داشته باشد؛ اما می‌توانید با تلاش و تمرین، مثبت فکر کنید.

اگر جزو افرادی هستید که افکار منفی را جذب می‌کنید می‌توانید افکار منفی را به مثبت تغییر داده و از آن‌ها در رسیدن به اهداف خود استفاده کنید و برای انجام این کار می‌توانید از عناصر انگیزه که شامل موارد زیر است استفاده کنید.

  • پیش‌ران موفقیت: به صورت مداوم تلاش کنید که هر روز استاندارد کاری خود را بهبود یا برآورده سازید.
  • تعهد: با اهداف گروه یا سازمانی که با آن فعالیت دارید همسو باشید.
  • ابتکار عمل: هر لحظه آماده باشید تا با به دست آورن کوچک‌ترین فرصت عمل کنید.
  • خوش بینی: اهداف خود را پیگیری کنید علارغم مشکلات و موانعی که سر راهتان قرار می‌گیرد و نا امید نشوید.

 

4 - همدلی

توانایی درک، شناخت و تشخیص احساسات افراد برای موفقیت در زندگی و شغل شما مهم است و هر چه در تشخیص احساسات دیگران مهارت بیشتری داشته باشید، بهتر می‌توانید سیگنال‌هایی که برای آن‌ها ارسال می‌کنید را کنترل کنید. می‌توان گفت یک فرد همدل در موارد زیر برتر است.

  • جهت گیری خدمات: نیازهای مشتریان را پیش بینی، تشخیص و برآورده سازید.
  • توسعه دیگران: از نظر پیشرفت و تقویت توانایی افراد را مورد سنجش قرار دهید.
  • اعمال تنوع: از طریق افراد مختلف فرصت‌ها را پرورش دهید.
  • درک دیگران: احساسات و خواسته‌های دیگران را درک نمایید.

5 - مهارت‌های اجتماعی

موفقیت در زندگی و شغل در گرو توسعه مهارت‌های خوب بین فردی (اجتماعی) است. در دنیای همیشه آنلاین که هر کسی سریع به دانش فنی دسترسی دارد، دانستن مهارت‌های مردم امروزه از اهمیت بیشتری برخوردار شده است، چراکه شما با برخورداری از EQ بالا بهتر می‌توانید با دیگران همدردی و مذاکره نمایید. از جمله موارد مفید در این زمینه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

  • از تاکتیک‌های موثر ترغیب و نفوذ استفاده نمایید.
  • ارتباطات را از طریق ارسال پیام‌های واضح ایجاد کنید.
  • گروه‌ها و افراد الهام بخش را راهنمایی کنید.
  • در جهت اهداف مشترک با افراد همکاری نمایید.
  • برای دستیابی به اهداف دسته جمعی تیم تشکیل دهید و سپس فعالیت‌های خود را انجام دهید.

بعد از تمامی موارد بالا سوالی که ممکن است ایجاد شود، چه عواملی باعث شکست افراد با ضریب هوشی بالا و موفقیت افراد با ضریب هوشی متوسط می‌شود؟

این سوال را می‌توان این گونه پاسخ داد، در شغل و مراحل زندگی خود چقدر خوب عمل می‌کنید به هر دو یعنی ضریب هوشی و هوش هیجانی احتیاج دارید، به گفته روانشناسان در بین تمامی مولفه‌های موفقیت، ضریب هوشی تنها بخش کمی را به خود اختصاص داده است و بخش بیشتر موفقیت به هوش هیجانی بستگی دارد. برای مثال مطالعه‌ای که بر روی فارغ التحصیلان دانشگاه هاروارد انجام گرفت در مشاغل مختلف پزشکی، حقوق و تدریس رابطه منفی با صفر بین شاخص ضریب هوشی و موفقیت شغلی آن‌ها وجود دارد این مثال اهمیت هوش هیجانی را نشان داد.

 

نوشتن یک نظر

نظر

Avatar

hassan

4 سال قبل

متن خوبی بود

پاسخ