دست راست(منابع انسانی):
دست راست انسان همیشه پر کاربرد تر از دست چپ بوده است. دست راست در بدن کاربردی ترین بخش محسوب می شود.اگر بخواهیم برای یک کسب و کار، پر کاربردترین واحد را معادل دست راست بدانیم، چه بخشی میتواند باشد؟ بهترین پاسخ، واحد تبلیغات و روابط عمومی است. در نظر اول ممکن است تبلیغات چندان با اهمیت به نظرتان نیاید ولی بدانید در قرن حاضر تمام شرکت های بزرگ ، بیشترین سرمایه گذاری را برای تبلیغات کرده اند. بله سرمایهگذاری نه هزینه! چون آنان معتقدند که هرچه برای تبلیغات یک کالا یا خدمات صرفکنیم؛ باعث بازگشت چند برابری سود می شود. در نتیجه هنگامی که برای روابط عمومی هزینه پرداخت می کنید؛ در واقع سرمایه گذاری کرده اید. برای اینکه در کسب و کارتان، ساز و کار تبلیغات را فرا بگیرید؛ لازم است به پزشک کسب و کار مراجعه کنید؛ زیرا من، سید احمد سیدی مطلق، با آگاهی به نوع فعالیت اقتصادی شما، شیوه ی تبلیغاتی را که مخصوص مجموعه شما میباشد، تبیین خواهم کرد. شما باید بدانید که مخاطبان شما، بیشتر از چه رسانه ای استفاده می کنند؟ تا آن را هدف قرار دهید.ممکن است شما، ارائه دهنده خدمات به نوجوانان باشید و بیشترین هزینه را برای تبلیغ در روزنامه های پرفروش اختصاص دهید! اگر اینگونه باشد، قطعاً منابع مالی را هدر داده اید زیرا روش مناسبی برنگزیدهاید.آفت کار تبلیغات و روابط عمومی ها این است: به نکتهای که پزشک کسب و کار، بارها بر آن تأکید کرده است، توجه نمی کنند. فرض کنید سید احمد سیدی مطلق، مسئول روابط عمومی شما است که بعد از چند ماه تبلیغات خسته میشود و دیگر ادامه نمی دهد؛ زیرا انتظار دارد پس از چند ماه به زودی بازدهی کارش را برای جذب مشتری مشاهده کند! در حالی که تاثیر اندکی داشته است! اما توجه نمیکند که در این علم راهکارها و نظریاتی وجود دارد که باید آنها را بهکار گرفت. به عنوان مثال:نظریه کاشت؛ به گونه ای عمل می کند که با تبلیغات، یک کالا را در ذهن مخاطب همچون دانه میکارد و پس از مدت ها آن را برداشت خواهد کرد. پس نیاز به زمان دارد. می دانید که تضمین برای جواب دادن یک تبلیغ ؛ کار دشواری است اما پزشک کسب و کار این تضمین را به شما می دهد زیرا او تبلیغات را هوشمندانه انجام می دهد. چون هدف افزایش احتمال دیده شدن از طرف گروه خاصی را میداند.و از قبل، علائقِ بازار هدف را پایش کرده است ؛ پس نگران دور ریخته شدن پول خود نباشید. در گام نخست، زمانی که مخاطبان در معرض تبلیغات شما قرار می گیرند، با یک گارد بسیار سختی با شما برخورد می کنند. ابتدا تلاش کنید تا مقاومتِ مخاطب را کم کنید. معمولا می توانید این کار را با توضیح دادن برای علت برتری شما بر تولید کننده های مشابه انجام دهید. شما در تبلیغات مجبور هستیدویژگیِ خاصی را برجسته کنید که دیگران آن را به خوبیِ شما ندارند. به این عمل، برتریِ مزیتِ رقابتی میگویند؛ یعنی شرکت شما دارای یک مزیت منحصر به فردی است که دیگر شرکتهای مشابه توان رقابت با شما در آن ویژگی را ندارند. البته بهتر است که این ویژگی را قیمت پایین محصول قرار ندهید. حال هر چه بهتر می توانید مخاطبان را قانع کنید که آنان با خرید از شما دچار ریسک کمتری میشوند؛ بیشتر توانسته اید آنان را به خود جذب کنید اما از قدیم گفتند یک دست صدا ندارد! تا به حال فکر کرده اید که اگر علاوه بر تبلیغات و ایجاد روابط عمومی قوی، دست چپ یعنی واحد فنی را با خود همراه کنید، تا چه حد موفق خواهید شد؟