مراحل عملیاتی کردن ایده

  • زمان تقریبی مطالعه 8 دقیقه
  • 7163

عملیاتی کردن ایده

مراحل عملیاتی کردن ایده قسمت اول

بسیاری از مردم در گمان اند تنها عنصر مورد نیاز برای کاشت نهال کسب و کاری موفق، ایده ای ناب است و ایده هم به صورتی کاملا تصادفی در ذهن جرقه میزند. این دسته از مردم در وهم تک عاملی بودن راه اندازی کسب و کار به سر می برند.

این افراد در حالی با حسرت به نظاره ی کسب و کاره­های موفق می نشینند و با خود زمزمه می کنند: "ای کاش چنین ایده ای هم به ذهن ما میرسید" که به کلی غافلند هر انسانی با اکتساب بعضی روش ها قادر به خلق ایده ­ی منحصر به فرد خود است ...

آیا در اطرافتان افرادی خلاق ندیده اید که آرزوی اجرایی کردن ایده ­ی بکرشان در دلشان مانده باشد ؟؟؟

روش های خلق ایده خود اقتضای بحثی مفصل و جداگانه دارد ؛ اما امروز قصد داریم به بررسی جمله اول همین یادداشت بپردازیم ...

آیا تنها عامل ایجاد یک کسب و کار موفق، ایده ی ناب است ؟؟؟

پاسخ این پرسش ساده با نگاهی دقیق به اطراف مرتفع خواهد شد. پیرامون ما مملوء است از آدم های خلاقی که فکر بکرشان در مورد راه اندازی یک کسب و کار جدید، به خاطر عدم فهم مسایل اجرایی و عملیاتی، به جایی نرسید .

ایده را به مثابه یک مفهوم انتزاعی فرض کنید؛ ایده به روح یک کسب و کار می ماند، برای ساخت پیکره آن به مشاوری دلسوز و مربی باتجربه و آگاه نیازمندید تا با همراهی شما، پیکرتراشی کسب و کارتان را به بهترین نحو به سرانجام رساند؛ یعنی پزشک کسب و کار.

                                                                                                                                                                                                                                                                             

                                                                         ایده چیست؟

روش اجرایی کردن ایده ها در تعیین سرنوشت کسب و کار ما به شدت تاثیر گذار است؛ چه بسا ایده ای طلایی، پاسوز اجرای ضعیف شود. برای عملیاتی کردن ایده توجه به موضوع ایده، زمینه آن، شرایط روز بازار، بودجه و ده ها عامل دیگر حائز اهمیت است اما در مجموع میتوان اصولی چندگانه از روش­های به اجرا در آوردن ایده تدوین کرد. به یاری خدا این اصول شما کارآفرین عزیز را در خلق کسب و کارتان یاری خواهد داد اما پیش از ارایه این اصول، نیازمند تعریف چند اصطلاح هستیم و به زبانی بسیار ساده آن را تقدیم می کنیم ...

 

کارآفرینی: کارآفرینی به معنای خلق یک ارزش جدید با ابداع روش های نوین برای عرضه آن می باشد. این تعریف از تئوری های پیتر دراکر و یوزف شومپیتر به دست آمده و به روشنی ارتباط تنگاتنگ کارافرینی را با ایده­پردازی نمایان می سازد.

 

کسب و کارنهادی سازمان یافته برای ارائه خدمات یا کالا به مشتری است. پلومن از محققان حوزه مدیریت، معتقد است، تنها سازمان هایی در حکم کسب و کارند که قابلیت عرضه ی محصول (کالا یا خدمات) را به شکلی دائمی و همیشگی دارا باشند.

 

استارت آپ: کسب و کار هایی نوپا مبتنی بر کارآفرینی مدرن اند،استارتاپ ها معمولا در بستر فناوری های روز به منصه ی ظهور می رسند به طوری که رفع نیاز مخاطب از مسیر فناوری و بستر های اطلاعاتی ارتباطاتی صورت می پذیرد.

 

از این سه تعریف کوتاه در مورد خلق یک کسب و کار به نتائج ذیل می رسیم:

 1- محتاج به ایده ای کاربردی برای یک نیاز هستیم 

2-باید به قابلیت عرضه ی محصول جهت رفع آن نیاز، به شکل دائمی دست یابیم.

3-کسب توانایی عرضه محصول از بستر های نوین اطلاعاتی ارتباطاتی

ایده های ناب

حال که با کلیت یک کسب و کار استارتاپی آشنا شدیم به سراغ مراحل اصلی اجرایی کردن ایده می رویم؛ در نظر داشته باشید که عملیاتی کردن ایده در مجموع فرایندی پیچیده است و شما به مشورت های خاصه خود محتاجید. و موارد زیر تنها اصول کلی را بازگو می کند، بدون شک هر یک از این اصول باتوجه به شرایط بخصوصتان، به یک طریق اجرایی میشود.

 

1- تعیین مختصات ایده:

1-1-ایده و تمام ملحقاتش را روی کاغذ بیاوردید، دقیقا مشخص نمایید ایده شما قرار است کدام نیاز مخاطبان را برآورده نماید. خودتان را جای مخاطب بگذارید و به این بیاندیشید که مشتری شما در حین مواجه با محصول( در این یادداشت منظور از محصول هرگونه کالا یا خدمات است )، با چه مشکلاتی دست به گریبان است؟ توقع چه تغیراتی در آن را دارد؟؟ آیا احساس مطلوبی دارد؟؟؟

به این ترتیب ضمن شناخت دقیق تر مختصات ایده خود، محصولتان را ارتقاء می بخشید.

تا وقتی دقیقا بر مختصات ایده خود اشراف نداشته باشید قادر به عملیاتی کردن آن به نحو احسن نخواهید بود.

2-1: تعیین جامعه هدف محصول: محصول ما پاسخی به نیازی از مخاطبان است. این معمولا این نیاز محدود به قشر خاصی از جامعه می باشد،( مثلا دانش آموزان ) هر مولفه ای می تواند در محدود ساختن جامعه ی هدف، ما را یاری دهد.

 به مولفه هایی که با ایده ما در ارتباط هستند بیاندیشیم ، به عنوان مثال کسب و کاری که محور اصلی اش حول نیاز جلوگیری از افتاب سوختگیست، جهت تعیین یا محدود ساختن جامعه هدف خویش، بیش از همه، به جغرافیا و شرایط جوی شهر های مختلف متوسل می شود.

مخاطبان خود را نسبت به درجه احتیاجشان به محصولاتتان به سه دسته تقسیم کنید

1-مخاطبان پر نیاز 2- مخاطبان نیازمند 3-کم ­نیاز ؛ همواره در تلاش برای کشف ویژگی های هر دسته از این مخاطبان باشید.

ایده های ناب چیست

2- ارتقاء سطح ایده:

ایده را به افراد با تجربه اطرافتان که از امانت داریشان مطمئنید ارائه دهید، بازخورد و مشورت حاصله از آن را حتما لحاظ کنید ، زاویه دید اطراف در تحلیل یک پدیده متفاوت است ممکن است فردی نکته ی مثبت یا منفی در ایده شما ببیند که از چشمان شما غافل مانده...ایده خود را تنها با آن هایی که مورد اعتمادتان هستند به اشتراک بگذارید و از توصیه هایشان جهت تصحیح کار بهره گیرید.

ایده چیست

3-ساخت بنای اولیه کسب و کار:

1-3-تشکیل تیم بالادستی:بیش تر به اطراف خود دقت کنید، میزان رفاقت و اعتمادتان را نسبت به اطرافیانتان بسنجید، خصوصیات اخلاقی، هوش، دغدغه ها و پشت کار نزدیکان خود را به وسواس ورانداز کنید؛ بهتر است حلقه ی اول کاری کسب و کارتان از دوستان نزدیکتان باشند البته به شرط احراز شرایط فوق؛از تطابق نسبی خصوصیات اخلاقی ،روحیات و انگیزه هایتان مطمئن شوید. اختلاف سلیقه و گاهی دلخوری های کوچکِ شغلی جزء طبیعیات شروع هر کاریست و از آن نباید ترسید اما می شود با انتخاب آگاهانه از بروز اختلافات جدی در شروع کار، که میتواند ترمز دستی پیشرفتتان باشد، تا حد زیادی جلوگیری کرد.

2-3- تعیین رسته ی شرکت :قطعا در این مرحله، فاصله قابل توجهی تا درآمد زایی وجود دارد، برای استخدام حلقه ی اولِ کاری، ساده ترین کار شراکت یا دادن سهم به آن هاست...

کسب ها معمولا در سه رسته ی شرکت های تضامنی، سهامی عام و سهامی خاص جای می گیرند، به اختصار به توضیح هر یک در ذیل می پردازیم:

شرکت تضامنی : شما و شرکایتان هر کدام نسبت به ارزش پولی که برای کسب و کار هزینه کرده اید، مالک آن خواهید بود، شما هم مالک و هم مدیر(مدیران) هستید. همه ی اعضای اصلی نسبت به تادیه بدهی های احتمالی شرکت مسئول خواهند بود، این نوع شراکت بیشتر مناسب کسب و کارهاییست که صاحبانش توان مالی برای احداث حداقل های مورد نیاز کسب را داشته باشند.

 

شرکت سهامی عام: شرکت به تعدادی سهام قیمت گذاری شده مشتق می گردد. هر سهم به قیمت مشخص در بازار بورس مبادله شده و سهامداران متضمن عقود مالی، که توسط مدیران بسته میشود؛ نخواهند بود.

 

شرکت سهامی خاص: معمولا به اکثر کسب و کارهای نزدیک به تولد ،توصیه میشود که نقطه هدف خود درمورد نوع شرکت تاسیسی را ، سهامی خاص قرار دهند.در این نوع شراکت ،سهام، قابل عرضه در بورس نیست؛ اما مبادله آن در بین مردم به راحتی صورت می گیرد .مسئولیت هر یک از سهام داران درمورد بدهی های شرکت محدود به میزان سرمایه گذاریشان خواهد بود و در صورت عدم کفایت سرمایه، مجبور به صرف از اموال شخصی جهت تادیه غرض ها نیستند.

پس از آنکه با اعضای اصلی خود به تصمیم قطعی رسیدید میتوانید نسبت به نوشتن طرح اولیه ی بیزینس پلن اقدام کنید.

ایده

4-بیزینس پلنیک نام برای طرح خود انتخاب کنید ،حتما از نامی با معنای نه چندان غامض و همه فهم با تلفظی ساده بهره بگیرید.

به همراه اعضای خود طرح و نقشه کسب کارتان را بنویسید، از جزییات کار غافل نشوید.

طرحی شامل سرمایه مورد نیاز برای شروع مجوز های مورد نیاز چارت ساختاری شرکت و معرفی مسیئولین هر واحد طرح اولیه وب سایت و نام آن طرح اولیه برنامه اپلیکیشن ویندوز و اندروید و ای او اس و ... همه و همه باید در طرح شما دیده شود.اگر سرمایه کافی برای احداث کسبتان را در اختیار ندارید ، مطمئن باشید با ارائه ی بیزینس پلن حساب شده ، صاحبان سرمایه با اعتماد و اشتیاق به حمایت از ایده ی شما اقدام خواهند نمود ...

 

5-نمونه اولیه یا minimum viable product (MVP):

تولید یک واحد محصول را با حداقل امکاناتی که در اختیار دارید آغاز کنید، MVP در حکم حداقل محصول قابل ارائه شماست ، محصول اولیه شما، در حکم آبِ بر آتشِ بی اعتمادی ِ سرمایه داران ریسک ناپذیر عمل خواهد کرد؛ پس در تولید آن نهایت دقت را به کار ببنید چراکه بسیاری از سرمایه داران با طرح های انتزاعی هیچ ارتباطی برقرار نمی کنند، از طرفی MVP  شما را با فرایند تولید محصولتان بیشتر آشنا کرده و ایرادات احتمالی را برایتان نمایان می سازد.

سعی کنید حداقل بین یک تا سه MVP  تولید کنید به طوری که MVP2 بهتر از MVP1  و MVP3  کامل تر و بی نقص تر از MVP3  باشد.

 

نوشتن یک نظر

نظر

Avatar

Javadbanar

3 سال قبل

❤❤🧡🧡🧡💛good

پاسخ