گروهای مختلف درامدی با شخصیت های متفاوت در کسب وکار
- زمان تقریبی مطالعه 9 دقیقه
- 4276
همیشه افراد در کسب و کار خود زمانی که ترس از شکست و از دست دادن چیزی را دارند، به دنبال پناه و آرامش خاطر می روند. این افراد آرامش و نقطه ی امن را از نظر خود در یکی از چهار گروه کسب و کار (که در مقاله قبل به آن اشاره کرده ایم) پیدا می کند. شخصیت ها ازنظر فکری و منطقی در فرآیند کسب و کار متفاوت هستند و تاثیر بسیار دارند و مدیریت بحران یک امر مهم می باشد که در افراد مختلف، یک توانایی محسوب میشود و آن را میتوان به وضوح مشاهده کرد.
فردی در گروه (الف: کارمندی) در تلاش برای رسیدن به گروه دوم (خویش فرمایی) است، اما نمی تواند بدون آموزش و آمادگی به مقصد خود برسد. این فرد به محض به وجود آمدن مشکل به نقطه امن خود، که کارمندی است باز می گردد. پس نحوه واکنش ما نسبت به مشکلات، نشان دهنده جایگاه ما در دنیای کسب و کار می باشد.
" در خاطرم هست که فردی برای مشاوره به نزد من آمده بود، او در کارخانه ی لبنیات به مدت 7 سال به عنوان متخصص و مهندس صنایع غذایی مشغول بود، و به دلایل اقتصادی سرمایه گذار کارخانه مجبور به تعدیل نیرو شده و او از این اتفاق بسیار پریشان بود، با مشورت و راهنمایی های درست، توانستم به او کمک کنم تا برای خودش صاحب کسب و کاری شود، اونیز خرسند و امیدوار شده بود که نزد پزشک کسب و کار برای درمان خود آمده و فکر خود را تبدیل به ایده و از ایده به کسب و کاری موفق رسیده است.
پس تفاوت افراد اینجا قابل لمس است. هر چقدر از شکست بترسید به آن بیشتر نزدیک خواهی شد.
تفاوت اصلی شما باید در آمادگی برخورد با شرایط ، مشکلات و حل آن باشد. هر چقدر با موضوع احساسی و بدور از منطق برخورد کنید، توانایی مدیریت آن را از خود سلب کرده اید و نمی توانید در هیچ یک از گروه های کسب و کار موفق باشید. باید بگویم که اگر میخواهید موفقیت مد نظر خودتان را در هر گروه کسب وکاری بدست بیاورید، نیاز به دانشی فراتر از مهارت فنی دارید و باید به تفاوت اصلی که تععین کننده جایگاهتان است اگاهی کامل داشته باشید.
شما قادر به تغییر هستید. اگر شما در شغل و حرفه خود تغییرات متعددی ایجاد کنید، تاثیری در روند پیشرفت شما ایجاد نمیکند مگر اینکه شخصیت، نحوه تفکر و دیدگاهتان را نسبت به جهان پیرامون خود تغییر دهید، تا مسیر درست کسب و کار خود را در چهار گروه پیدا کنید. با تغییرات هم مسیر شوید با آنها نجنگید، به آغوش بکشیدشان و بگذاریید مانند یک تجربه برای متحول کردن زندگیتان شروع به کار کند، رویای پرواز برای کسی به تحقق می رسد که تحمل تغییر را داشته باشد، مانند کرمی که در پیله منتظر می ماند تا به پرواز برسد.
برای شناخت درست افراد و تشخیص شایستگی آنها در انجام کار، باید به مهارت خواندن تفکرات آنها برسید. کلام شما ابزارتان است، با استفاده از این ابزار شما میتوانید در روح و عمق یک فرد نفوذ کنید و به راحتی متوجه خواسته او از زندگی اش شوید.
افراد گروه الف:
کارمندان، دنبال امنیت شغلی، بیمه، مزایا و حقوق مناسب هستند.
واژه ی ریسک برای این افراد ترس ایجاد میکند چون آنها پذیرای تغییر در کسب و کار خود نیستند، ریسک برای این افراد بسیار سخت است، آنها باید کلام و شخصیتشان را تغییر دهند تا بتوانند تغییر را بپذیرند.
افراد در گروه ب:
انها به نوعی رئیس خود محسوب می شوند.
این افراد سعی می کنند که به صورت شخصی و انفرادی کار خود را انجام دهند، افرادی سخت کوش هستند و به ازای کارشان پول دریافت می کنند، حال این پول ارزش کارشان را داشته باشد یا خیر، آنها عقیده دارند که کسی که زیاد کار میکند پول زیادی هم می گیرد. امنیت شغلی برای این گروه معنی دیگری دارد، آنها کنترل شرایط و نحوه ی انجام دادن درستی کار را امنیت شغلی خود می دانند.
این افراد بسیار تحصیل کرده و دارای پتانسیل بالایی هستند، مانند: دندان پزشکان، مدیران فروش، هنرمندان، آژانسهای مسافرتی، مشاوران و املاک
به این ترتیب آنها از خودشان الگو برداری می کنند ودر زمینه های کاریشان به هیچ کس اعتماد نمی کنند، چون عقیده دارند که خودشان بهترینند. البته این یک عقیده یا فکر نسبتا درستی است، چون باعث به وجود آمدن روش خاصی در کسب و کارشان می شود. برای آنها استقلال، آزادی در نحوه انجام کار و مورد احترام بودن در کسب و کارشان از کسب درامد (پول)اهمیت بیشتری دارد.
اگر مدیری از جمله "پیدا کردن نیروی کار خوب در این روزها دشوار است" استفاده نمود، یقین داشته باشید که به دنبال این گروه از افراد است.
انتخاب کردن افراد این گروه به عنوان مدیر نیز اشتباه است، چون به دنبال افرادی شبیه به خود می گردند و آنها (نیروی کار) را در دنیای شخصیت، استقلال و آزادی خود وارد کرده و رشد می دهند. این باعث می شود نیروی آنها تبدیل به رقیب کاریشان شده و اغلب اوقات به دنبال همان چیزی که به آنها آموزش داده شده می روند تا رئیس خود باشند. ورود و آموزش نیروی کار با مدیریت این گروه باعث به وجود آمدن تفکری اشتباه در نیروی کار و مصیبتی بزرگ برای آن مدیر می شود.
گروه ج_ مالکین کسب و کار
افراد این گروه بر عکس گروه "خویش فرمایان" هستند.
این افراد با استخدام اشخاص باهوش و مستقل به بازدهی بیشتری در کسب و کار خود رسیده و با رهبری و درایتی که نسبت به نیروی کار، از خودشان نشان می دهند به نتیجه مطلوب تری می رسند."رهبری" مهارت اصلی این گروه است. رهبری درست از بهره بردن توانایی افراد، در زمان و مکان درست. هر کسی می تواند مهارت در کاری را داشته باشد ولی مهارت استفاده از مهارت افراد، عملی دشوار است.
هر کدام از این گروه ها، شصیت و جایگاه خود را میطلبد. مالکان کسب و کار باید رهبری خوبی نسبت به افراد داشته و توانایی کنترل امور با استفاده از کارمندان را انجام دهند. یک خویش فرما در زمانی که توانایی راهبرد کار خودش را ندارد، کارش متوقف میشود. زیرا اون به شخصی اعتماد نکرده و به تنهایی صاحب کسب و کار خودش است. پس در زمان غیبت او، درآمد او نیز قطع می شود.
افرادی که در گروه "صاحبان کسب و کار" قرار می گیرند، صاحب تنها یک شغل نیستند، بلکه صاحب یک سیستم هستند که در نبود صاحب کسب و کار آسیبی به آن وارد نمی شود، زیرا کارمندان لایق او، کسب و کار را اداره می کنند. در این جایگاه، تفاوت بین افراد کاملا مشخص می شود. وقتی سخن از مالکیت بر کل سیستم است، تنها خلق ایده ای ناب و محصولی با کیفیت تر در کسب و کار تغییری ایجاد نمی کند، بلکه مسئله مهم مدیریت درست بر کل سیستم و راهبرد آن است.
افراد موفق و صاحبین کسب و کار در سراسر دنیا وجودد دارند که صاحب یک ایده نبوده اند، بلکه با خرید یک ایده و مدیریت درست بر آن توانستند کسب و کاری پر رونق را به وجود بیاورند.
اگر شما در این گروه هستید باید شخصیت و جایگاه خود را به خوبی بشناسید و رهبری کامل و جامعی انجام دهید. شما باید توانایی کنترل و مدیریت در امور کسب و کار خودتان را با استفاده از کارمندان در جایگاه درستشان انجام دهید.
گروه د " سرمایه گذاران"
در این گروه کسب و کار سرمایه گذارانی قرار دارند که با سرمایه خود، کسب درآمد می کنند. ممکن است این افراد از هر سه گروه پیشین کسب درآمد کرده باشند و در نهایت برای تبدیل پول به ثروت، به سمت سرمایه گذاری حرکت کنند.
قرار گیری در هر یک از چهار گروه و نوع درآمد در کسب و کار بستگی به شخصیتتان دارد. در هر گروه که باشید بر دیگری ارجحیت ندارید، چون شما می توانید در جایگاه خود موفق باشید و دلیل آن قبول کردن و نداشتن مشکل با شرایط و نوع زندگی است. هر چقدر شما فضای ذهن خود را منعطف تر کنید راه رسیدن به آزادی مالی و موفقیت در کسب و کارتان آسان و هموارتر خواهد شد.
اصلی ترین دلیلی که خیلی از افراد را در گروه چهارم نمی بینیم، ناتوانی آنها در انجام ریسک است. به همان دلیلی که کارمندان از گروهشان تغییر مکان نمی دهند، ترس از ضرر برای افراد باعث ریسک نکردن سرمایه خود و استفاده آن در کسب و کار است.
با این وجود سرمایه گذاران به دست دسته تقسیم می شوند:
سرمایه گذار باید این نکته را بداند که، مدت زمانی را برای بازگشت سرمایه اولیه باید طی کند و زمانی به فکر سود دهی باشد که سرمایه اولیه خود را از این کسب و کار برداشت کرده است. پس باید به فکر بازگشت سرمایه اولیه خود و به قدرت بازگشت سود درآمد حاصل از سرمایه گذاری باشیم.
ریسک شرط ثروت
کمتر کسی را می بینید که بدون ریسک کردن به ثروتی رسیده باشد، ریسک دنیا را دگرگون می کند.
"درس بخوان، مدرک بگیر، ویک شغل امن برای خودت پیدا کن"، ایده عصر صنعتی بوده و در زمان حال برای ما کاربردی نخواهد داشت، زیرا ما در عصر تکنولوژی، اطلاعات و پیشرفت روزافزون بسر می بریم. با تغییر در افکار خودمان می توانیم در راستای این پیشرفت حرکتی مفید داشته باشیم.
افرادی که در گروه کارمندی قرار دارند و خواهان اجرای کسب و کار و سرمایه گذاری خود هستند و به راحتی می توانند با استفاده از 10%مهارت های بهینه خود و تصمیم قاطع شروع کنند. یادتان نرود که شرط سرمایه گذاری و مالک شدن بر کسب و کاری نیاز به ریسک و شجاعت دارد. آزادی مالی بهایی دارد که ممکن است رایگان در اختیارمان قرار بگیرد ولی قیمت بالایی داشته باشد، پرداخت این بها برای هر کسی متفاوت است برخی مالی پرداخت می کنند و برخی دیگر نیز معنوی، نرخ این بها بر اساس رویا، توانایی، اشتیاق و غلبه بر ناامیدی سنجیده می شود.
دکتر سید احمد سیدی مطلق
پزشک کسب وکار
نظر