مارک زاکربرگ میلیاردر جوان آمریکایی

میلیاردر جوان آمریکایی مارک زاکربرگ

شاید کمتر کسی باشد که نام مارک زاکربرگ را شنیده باشد نامی آشنا ولی غریب. شاید نام مارک زاکربرگ را تا اکنون مانند نام سعدی و حافظ به صورت روتین نشنیده باشید، اما نام فیسبوک را کمتر کسی پیدا می‌شود که نشنیده باشد و با آن غریب باشد. حتما می‌گویید که فیسبوک چه ارتباطی با مارک دارد. در جواب باید بگوییم که موسس این شبکه‌ی اجتماعی مارک می‌باشد. مارک توانست با افتتاح فیسبوک، دنیای جدیدی را وارد زندگی خود و جهان نماید و باعث پیشرفت زندگی خود و ارتباط راحت‌تر بین افراد شود. اگر برایتان زندگی این نابغه‌ی بزرگ آمریکایی مهم است من را در ادامه‌ی این محتوا از پزشک کسب و کار همراهی کنید.

چشم اندازی کوچک از زندگی نابغه‌ی بزرگ آمریکایی

مارک در سال 1984 در شهر نیویورک در خانواده‌ی پنج نفره بدنیا آمد. مادر او روانپزشک و پدرش دندانپزشک بود. مارک تنها پسر خانواده بود که در شرایط مالی متوسط همراه خانواده‌ی خود زندگی می‌کرد. رندی، آریل و دانا سه خواهر وی بودند.

مارک بعد از گذراندن تحصیل در مدارس ابتدایی( که در ادامه محتوا به توضیح بیشتر آن می‌پردازیم)

وارد دبیرستان شد. او در ابتدا برای تحصیل وارد مدرسه‌ی آدرسلی شد اما بعد از دو سال از آن مدرسه بیرون آمد و به مدرسه‌ی فیلیپس رفت. علاقه‌ی زیاد وی به کامپیوتر و نرم افزار باعث پیشرفت وی در تمام دوران زندگی آن شد. دوران دبیرستان برای مارک دوران طلایی بود. چرا که او توانست در کنار تحصیلش، در سایر زمینه‌ها پیشرفت شایانی کند. علاقه‌ی وی به هومر و ایلیاد باعث شد که وی در کنار درسش دیپلم ادبیات هم بگیرد.

موفقیت مارک فقط در زمینه‌ی درسی نبود و وی به عنوان مربی شمشیر زنی در مدرسه معرفی شده بود. شاید مارک در دوران دبیرستان توانست موفقیت‌های بی‌شماری را کسب کند، اما موفقیت اصلی او در زمینه‌ی کامپیوتر و نرم افزار بود.

مارک اولین برنامه نویس کودک

علاقه‌ی مارک در زمینه‌ی نرم افزار و کامپیوتر در حدی بود که موجب شد او از همان دوران کودکی به جای بازی با هم سنان خود به دنبال علایق خود رفته و پیشرفت ویژه‌ای در این زمینه نماید. اولین نرم افزاری که مارک با آن شروع به کار نمود، بیسیک آتاری بود. زمانی که پدرش انگیزه و تلاش پسرش را در این زمینه دید از استعداد پسرش چشم پوشانی نکرد و دیوید نیومن، متخصص تدریس انواع برنامه نویسی و آشنایی با انواع نرم افزار را در اختیار کودک خود قرار داد.

پیشرفت مارک در حدی زیاد بود که گاهی نیومن حس می‌کرد که از او جلو زده است. در این میان مارک توانست در سن 12 سالگی به کمک کامپیوتر مطب و خانه یک راه ارتباطی را راه اندازی کند. او این نرم افزار را زاکنت نام نهاد. او این نرم افزار را به عنوان اولین نسخه از نرم افزار AOL معرفی نمود که بعد از مدت‌ها از آن استفاده شد.

علاقه‌ی مارک به دنیای نرم افزار تا حدی زیاد بود که در دوران فراغت و بی‌کاری، ترجیح می‌داد اقدام به دستکاری کردن برنامه‌های گیم‌ها کند و با تغییراتی می‌توانست سری آپدیت شده‌ی آن را رونمایی کند.

مارک در دوران دبیرستان خود برنامه‌ای که مورد توجه شرکت ماکروسافت قرار گرفته شد را تاسیس نمود. سیناپس، نرم افزاری بود که به کمک آن با توجه به لیست آهنگ‌های هر فرد، پخش آهنگ بعدی حدس زده می‌شد. با تاسیس این برنامه ماکروسافت اعلام همکاری با مارک نمود اما مارک درخواست آن‌ها را نپذیرفت. این اولین درخواستی بود که مارک آن را رد کرد.

ادامه‌ی نبوغ مارک زاکربرگ در دانشگاه

روزگار می‌گذشت و مارک در حال رشد بود. او دوران تحصیلیش را پی در پی به پایان می‌رساند. اما گذراندن دوران تحصیلی برای مارک خواندن یک درس ساده نبود و او در تمامی مراحل تحصیلیش توانست یک آثار خارق العاده‌ای از نبوغ خود بر جای بگذارد.

از آن‌جایی که مارک موسس فیسبوک بود، به عنوان یک چهره‌ی نخبه در نرم افزار و کامپیوتر شناسایی شده بود. او توانست در طول تحصیلش که فقط دو سال بیشتر نبود اقدام به افتتاح دو نرم افزار کند. نرم افزار COURSEMATCH که به عنوان یک نرم افزار کاربردی در دوران دانشگاهی مورد توجه اکثر دانشجویان واقع گردید. طی این نرم افزار دانشجویان می‌توانستند انتخاب سایر افراد را مشاهده کنند و بر اساس آن اقدام به انتخاب واحد نمایند. برنامه‌ی دومی که مارک روی کار آورد FACEMASH بود که زیاد مورد توجه‌ی دانشجویان واقع نگردید. در این برنامه امکان حق رای و یا نظر سنجی در مورد افراد داده می‌شد که طی آن به طور کاملا تصادفی عکس دو شخص گذاشته می‌شد و بقیه امکان انتخاب و حق رای داشتند. از آن‌جایی که برخی از دانشجویان با پخش عکس خود مخالف بودند، این موضوع با چالش بزرگی رو به رو شد که طی آن باعث شد که نرم افزار FACEMASH از ادامه فعالیت دست نگه داشته شود.

بیشتر بدانید: متاورس چیست؟ دنیایی متفاوت با متاورس

ازدواج نابغه‌ی بزرگ

سال 2003 را می‌توان سال آشنایی مارک با پریسیلا در دانشگاه هاروارد نام نهاد. پریسیلا دختری با اصالت چینی – آمریکایی، مسلط به سه زبا چینی، آمریکایی و اسپانیایی بود. وی به عنوان اولین کاربر فیسبوک مارک بود. زمان نامزدی این دو حدود ده سال طول کشید و آن‌ها توانستند در سال 2012 با یکدیگر ازدواج کنند. حاصله ازدواج آن‌ها با فاصله‌ی سنی دو ساله دو کودک بود.

هاروارد کانکشن نبوغ دیگری از مارک

از آن‌جایی که نبوغ مارک در دانشگاه هاروارد زبان زد همه واقع شده بود شخصی به نام نارندرا پیشنهاد ویژه‌ای به مارک داد و از او درخواست نمود که برنامه نویسی یک شبکه‌ی اجتماعی را که فقط افراد دانشگاه، به کمک ایمیل دانشگاه، بتوانند به آن وارد شوند را راه اندازی کند.

در این بین مارک با شرکاری خود که دو برادر دوقلو به نام‌های تایلر و تامرون بودند یا بهتر است بگوییم با پشیبانی مالی خود، اقدام به روی کار آوردن این برنامه نمود. هدف اصلی روی کار آوردن این وب‌سایت ارائه‌ی اطلاعات و عکس دانشجویان بود. این هدف بعد از تمام شدن کامل سایت فیس مش استارت خورد. مارک بعد از استارت کار خود در زمینه‌ی وب‌سایت هاروارد کانکشن، جرقه‌ای در ذهنش خورد و به فکر طراحی یک شبکه‌ی اجتماعی فوق العاده افتاد. او برای اینکه تمام هواس خود را به کار خود بدهد از ادامه تحصیل در دانشگاه خودداری نمود و تمام ذهن خود را در زمینه‌ی پیشرفت شبکه‌ی اجتماعی قرار داد.

تولد فیسبوک توسط نابغه‌ی آمریکایی

در سال 2004 مارک توسط چهار تن از دوستانش به نام‌های ساورین، مک کالم، کریس و موسکوویتز اقدام به روی کار آوردن شبکه‌ی اجتماعی فیسبوک کردند. از آن‌جایی که این افراد جزو دانشجویان دانشگاه هاروارد بودند شروع فعالیت فیسبوک از این دانشگاه بوده و در روزهای ابتدایی فعالیت آن فقط مختص این دانشگاه بود. اما پس از گذر زمان این شبکه‌‍ی اجتماعی توانست به سایر کالج‌ها راه پیدا کند. رفته رفته حضور فیسبوک به رسمیت شناخته شد و غیر از مراکز آموزشی تمای افراد که سن آن‌ها بالای 13 سال بود توانایی استفاده از این شبکه‌ی اجتماعی را داشتند. تنها شرط ورود به این شبکه ارائه‌ی عکس اصلی و پر کردن فرمی بود که در ابتدای صفحه باید پر می‌شد.

از آن پس پیشرفت فیسبوک در حدی بالا بود که مارک طی ملاقاتی با پیتر تیل از وی درخواست پشتیبانی مالی نمود. زمانی که مارک متوجه حضور بالای کاربران در فیسبوک شد، اقدام به گرفتن یک نیروی جدید برنامه نویس نمود.

فیسبوک رفته رفته از پیشرفت‌های بالایی برخوردار می‌شد. تا جایی که 60 درصد آرای شرکت به مارک و 35 درصد آن به ادوارد و ساوین و تنها 5 درصد آن به مسکوویتز قرار داده شد.

روز به روز به شمار کاربران فیسبوک افزوده می‌شد. زمانی که تعداد کاربران فیسبوک از 50 هزار نفر بیشتر شد، یاهو اولین شرکتی بود که با پیشنهاد 900 میلیون دلاری، پیشنهاد خرید آن را داد. ولی مارک نپذیرفت و بیان نمود که هدف او پول نیست و او هدفی بالاتر از پول دارد.

بهتر است بخوانید: 8 فرصت فوق العاده ای که در بازاریابی متاورس وجود دارد

پیشرفت مارک زاکربرگ و شاکیان حقوقی او

پیشرفت مارک تا حدی بالا گرفت که عده‌ای به فکر دسیسه فرو رفتند. در این بین وینکلووس و نارندرا، مارک را متهم به سرقت ایده‌ی خود کردند و بیان نمودند که ما از علم مارک در جهت تاسیس هاروارد کانکشن استفاده کردیم ولی او در کار خود کوتاهی کرده و علاوه بر اینکه کار خود را به اتمام نرساند از ایده‌ی ما در جهت افتتاح فیسبوک به نفع خود استفاده نمود. از آنجایی که از نظر مارک این نظر کاملا اشتباه بوده است و او هیچ کوتاهی در هاروارد کانکشن نکرده است، از روزنامه نگارها درخواست کرد که این ادعا را چاپ نکنند. اما نارندرا و دو قلوهای وینکلووس از شکایات خود دست بر نداشتند و همچنان بر شکایات خود پافشاری می‌کردند. در این بین مارک برای اینکه از این شکایات خلاصی پیدا کند، مبلغ 45 میلیون دلار به هاروارد کانکشن پرداخت نمود که طی آن پرونده بسته شد.

فیسبوک و حضور بیل گیتس در آن

در سال 2007 ارزش فیسبوک به 15 میلیارد دلار رسید که مایکروسافت توانست 1.6 % آن را از آن خود کند. بعد از انجام این معامله، بیل گیتس اقدام به افتتاح حساب در فیسبوک نمود. طی آن نام نویسی گیتس پاسخ تمام مردم را می‌داد به طوری که میزان سوالات روز به روز افزایش یافت تا جایی که گیتس از ادامه‌ی فعالیت در فیسبوک دست نگه داشت و صفحه‌ی خود را خذف کرد.

تا حالا از خودتان سوال کرده‌اید که فیسبوک چگونه درآمدزایی می‌کند؟

سوالی که شاید ذهن اکثر شما را در برگرفته است این است که با وجود اینکه مارک و همکارانش سهام فیسبوک را نمی‌فروشند پس چگونه درآمد زایی می‌کنند. در جواب باید گفت از آن‌جایی که تعداد کاربران حاضر در این شبکه‌ی اجتماعی زیاد است و روز به روز هم در حال افزایش است راه کسب درآمد آن، توسط تبلیغات می‌باشد و در شرایطی فروش آنلاین است.

خرید آکیولس رفت، اینستا و واتساب توسط مارک زاکربرگ

خرید اینستاگرام: در ادامه‌ی فعالیت‌های مارک تمام تلاش او این بود که با خرید شرکت‌های مختلف بتواند آن‌ها را در زیر سایه‌ی فیسبوک قرار دهد. در این بین او اقدام به خرید اینستاگرام نمود. از آن‌جایی که اینستاگرام در ابتدا فقط یک اپلیکیشن AOS بود، که طراحی آن توسط مایک و کوین انجام شده است، هم اکنون این برنامه برای اندروید هم قابل اجرا می‌باشد.

خرید آکیولس ریفت: رهبری این شرکت توسط لاکی انجام می‌شد. در این بین مارک برای اینکه بتواند این شرکت را خریداری کند مبلغ 200 میلیون دلار پول نقد و 23.1 میلیون دلار از سهام شرکت فیسبوک را واگذار کرد و تنها در شرایطی که نقطه‌ی عطفی بین این دو شرکت ایجاد شود مبلغ 300 میلیون دلار پرداخت می‌کند.

خرید واتساب: موسس واتساب یان کوم و برایان اکتون می‌باشند. مارک برای خرید واتساب مبلغ بیست و دو میلیارد دلار را به آن‌ها پیشنهاد داد که طی آن 59 میلیارد آن نقد و مابقی آن از سهام شرکت فیسبوک است.

مارک زاکربرگ پولدارترین مرد سال 2010 در مجله‌ی تایم

ریچارد استنگل سردبیر مجله‌ی تایم در سال 2010 مارک زاکربرگ را به عنوان مرد میلیاردر 26 ساله معرفی نمود. وی اذعان داشت که فیسبوک هم به عنوان جهانی است که توانسته است تمامی افراد را به یکدیگر متصل کند که هیچ دولتی توانایی رقابت با او را ندارد.

نبوغ و فعالیت‌های مارک زاکربرگ به جایی رسید که کمتر کسی او را نمیشناخت و این شناخت باعث افزایش محبوبیت او ‌شد. محبوبیت بالای او به جایی رسید که دیوید فینچر برای ساخت فیلم شبکه‌ی اجتماعی از زندگی مارک استفاده نمود. همچنین در روزنامه‌ی فوربز او را با نام جوان‌ترین مرد میلیاردر نام گذاری کردند.

در سال 2015 در آمریکا مارک زاکربرگ با ثروتی معادل 40.3 میلیارد دلار در جایگاه هفتم مردان ثروتمند قرار گرفته شد.

دنیای خیرخواهی مارک زاکربرگ

از زمانی که مارک پا به عرصه‌ی ثروت نهاد اقدام به فعالیت‌های بشر دوستانه‌ای نمود. او صد میلیون دلار از پول خود را برای مدارس دولتی نیوجرسی واگذار نمود. همچنین با امضایی تعهد کرد که در طول زندگی‌اش 50% از سرمایه‌ی زندگی خود را به افراد نیازمند و خیریه‌ها اهدا کند که در این راه بیل گیتس و جرج لوکاس او را همراهی نمودند. مارک زاکربرگ بعد از بدنیا آمدن دخترشان عهد بستند که 99% سهام فیسبوک را برای کمک به توسعه‌ی انسانی قرار دهند. در نهایت ممنونم که تا پایان این مقاله از پزشک کسب و کار من را همراهی نمودید.